آیا میدانید که خورشید یک ستاره است؟ یک ستاره غولپیکر داغ که مانند الماس در وسط آسمان میدرخشد! کتاب من خورشید هستم: یک ستارهی درخشان نوشته استیسی مک آنلتی یک کتاب آموزنده درباره علم نجوم است که با زبانی کودکانه این جرم آسمانی را معرفی میکند. بیشتر بخوانید»
در کتاب «حوصلهام سررفته!» با دختری مواجه میشویم که حوصلهاش سررفته و کمی بعدتر با سیبزمینیای برخورد میکنیم که حوصلهاش واقعاٌ سررفته و معتقد است که بچهها حوصلهسربر هستند و دختر قصّهما، تمام تلاشاش را میکند تا جناب سیبزمینی را قانع کند که بچهها حوصلهسربر نیستند.
کتاب «خداحافظ، دوست من! سلام، دوست من!»، کتابی درباره ی سختیهای تغییر و شگفتی آغازی تازه که با زبانی شیرین و کودکانه، ذات تغییر یافتن و از نو شروع کردن را برای کودکان، میشکافد. استلا و چارلی صمیمیترین دوستان یکدیگرند. آنها در دوستیشان، با چیزهای بسیاری خداحافظی و به چیزهای تازه و نویی، سلام میکنند. بیشتر بخوانید»
کتاب خرگوش گوش داد! یک کتاب هیجان انگیز و دوست داشتنی درباره همدلی و مهربانی است که شما را مجذوب خود خواهد کرد. وقتی اتفاق غم انگیزی رخ می دهد، تیلور نمی داند کجا باید برود. همه حیوانات در این باره مطمئن هستند و جواب و استدلال قابل قبولی برای خود دارند. بیشتر بخوانید»
کتاب «نگران چی هستی؟» داستان یک سیبزمینی فوقالعاده نگران است. حتما میپرسید نگران چی؟ نگران آینده؛ نگران هر اتفاقی که ممکن است بیفتد. اما معلوم است که نمیشود آینده را پیشبینی کرد. ما میتوانیم مراقب باشیم و حواسمان را جمع کنیم، اما جلوی خیلی از اتفاقات را نمیشود گرفت! پس نگرانی هیچ فایدهای ندارد. تازه! از کجا معلوم که بعد از هر اتفاق بدی یک اتفاق خوب نیفتد؟
فلامینگو در کتاب «هنوز ناراحتی؟» ناراحت است اما نمیداند چرا. او فکر میکند قرار است همیشه ناراحت بماند. پس با یک دختر و سیبزمینی مشورت میکند و هر دو به او میگویند همه یک وقتهایی ناراحت میشوند. آن دو به فلامینگو میگویند چه کارهایی خوشحالشان میکند اما این کارها نمیتواند فلامنیگو را شاد کند. فلامینگو فکر میکند وقتی ناراحت است کسی دوستاش ندارد اما دختر به او میگوید هر حسی که داشته باشد بازهم دوست داشتنی است. همه گاهی ناراحت میشوند و هیچ اشکالی ندارد.